خاچیک

روستایی در دل سهند

خاچیک

روستایی در دل سهند

سفر ارمنستان

عید سال 95 به مانند اکثر سالهای گذشته  قصد سفر به ارمنستان را نمودم.

از آنجائیکه تبریز (زادگاهم) به مرز نوردوز نزدیک است ( از تبریز تا مرز حدود 2 ساعت راه است ) اغلب در تعطیلاتی که به تبریز می روم گاهی هم دو سه روزی را در ارمنستان می گذرانم.

با اتوموبیل شخصی هم میشود به ارمنستان سفر کرد ، ولی از آنجائیکه می خواستم گردش و تفریح کنم و راحت باشم در مرز یک ماشین کرایه کردیم و به سمت شهر ایروان حرکت کردیم.

از مرز تا ایروان مسیری حدود هفت هشت ساعته را طی کردیم و ذکر این نکته را خالی از لطف نمی دانم که جاده این مسیر بسیار زیبا  و جالب است ، به طوریکه در طی این مسافت اصلا خسته نمی شوید ....

از جاذبه های گردشگری ارمنستان می توان به دریاچه سوان ، کلیسای مرکزی شهر ایروان ، دیسکو ها و پارک آبی  اشاره کرد.

مصرف مشروبات الکلی در ارمنستان مجاز بوده و در اکثر رستوران های بین راهی و فروشگاه ها عرضه می شود.

مردم ارمنستان مردمی خون گرم هستند و در ارتباطات شان با شما آرام و با حوصله هستند.

مسافرت در ارمنستان به مثابه طبیعت  کوهستان های ایران می باشد .

خورد و خوراک در  ارمنستان ارزان است ، حمل و نقل قیمتی منصفانه دارد(دربست از مرز  با خودروی بنز تا ایروان 100 دلار) و به جای هتل از اجاره سوئیت استفاده نمایید که بسیار مقرون به صرفه خواهد بود ( حدود شبی چهل دلار)

مشروبات الکلی و غیر الکلی در ارمنستان ارزان است ...

در تصویر زیر به کلیسای ایروان می رویم (ورود برای عموم آزاد است )

داخل کلیسا را هم ببینید :

در تصویر زیر در مرکز شهر ایروان هستم.این شهر کوچک بسیار تمیز و منظم است و ساکنین شهر به شدت مقررات عبور و مرور را رعایت می کنند .


در تصویر زیر تالار بزرگ شهر ایروان با نام ساختمان اپرا قرار دارد. که معمولا در تعطیلات نوروز خواننده های مشهور آن طرف آبی ! ایرانی در آن کنسرت های با شکوهی اجرا می کنند.

در بین فارسی زبانان به این مکان میدان جمهوری می گویند !

رستوران بین راهی و یک استراحت مکفی ....

رستوران غفقاز یکی از رستوران های خوب و با کیفیت ایروان ! غذای با کیفیت عالی و قیمت مناسب و فضایی دنج و تر و تمیز ....


در مجاورت رودخانه در مسیر برگشت ....

جاده برفی در عید 95 در گردنه جاده ایروان به نوردوز ...

خاطره جالبی از این سفر این بود که در جریان هم صحبتی با راننده متوجه شدیم که روستایی با نام روستای من در ارمنستان نیز وجود دارد!

راننده می گفت که نام روستایش خاچیک است ! مانند من ...

قرار شد او از قدیمی های محل شان در مورد ارتباط این دو روستا در گذشته بپرسد و به من خبر دهد ، جالب است که نام روستای من یک نام ارمنی است به معنای صلیب کوچک ...

در ارمنستان مردم به جز زبان ارمنی به زبان ترکی و انگلیسی نیز صحبت می کنند.





لب مرز و خرید عسل !

از راننده خواستم مرا به جایی ببرد که عسل خوب بفروشد ، راننده نیز ما را به روستایی نزدیک مرز برد و از صاحب خانه مقداری عسل خریدیم که انصافا عسل خوبی بود . علت آن هم این بود که هنوز تجاری نشده بود فروش عسل در آنجا و مشتریان دائمی نداشتند که سر آنها را کلاه بگذارند !


دورنمای روستا و ذکر این نکته که هر چه به ایران نزدیک تر می شدیم هوا نیز گرم تر می شد ....سرسبزی بیشتر میشد ....

مرز ایران و ارمنستان (طرف ایران) ضلع ایرانی رود ارس !

جای شما خالی بود ، نوشیدن چای داغ آتیشی  در هوای سرد بهاری ...


خوش باشید. نجف گلی زاده بهار سال 95